شعر “فریاد سکوت”

سکینه کمالی نژاد

سکینه کمالی نژادپشت فریاد سکوتم جست و جویت می کنم
و شراب خون دل را در سبویت می کنم

جام چشمانت خیال عاشقی دارد اگر
این دل دیوانه را راهی به کویت می کنم

تو گُل یاسی که روییدی به صحرای دلم
گرچه دوری از برم هرلحظه بویت می کنم

عاشق میخانه ی چشم توام نیمه شبان
در خرابات دل خود آرزویت می کنم

شب که با چشم سیاهش پرده بر ما می کشد
دست خود را شانه در پرچین مویت می کنم

ماه وقتی نور می پاشد به تاکستان شب
شوق دیدار گُل مهتاب رویت می کنم

در خیالم می دوم کوچه به کوچه سوی تو
پشت پلک خواب و رویا جست و جویت می کنم

سکینه کمالی نژاد(سارا)

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.